شاهعباس چون در سراسر دوران پادشاهی
خویش جویای افتخارات گوناگون و نیکنامی بود، پیوسته میکوشید تا آنجا که
میسر باشد با افزودن بر صادرات و کاستن از واردات، بر ثروت مملکت بیفزاید،
به همین سبب در امور بازرگانی نیز مداخله و اعمال نفوذ میکرد و خرید و
فروش امتعه خارجی و داخلی را در اختیار خود میگرفت.
یکی از ماموران سیاسی انگلستان که در اواخر پادشاهی شاهعباس به ایرانآمده است، در این باره چنین مینویسد:
«...شاهعباس را ملامت میکنند که به کار
تجارت مشغول است ولی به گمان من توجه مخصوص و شرکت وی در امور بازرگانی
کشور گناه نیست زیرا در ایران تجارتهای بزرگ و گرانبها از همهکس ساخته
نیست. پادشاه ایران اجناس فراوانی را که بازرگانان بیگانه از کشورهای شرق و
غرب وارد میکنند به بهایی ارزان میخرد و در مقابل آن اجناس مرغوب ایران
را بهوسیله ایشان صادر میکند و آنچه را که خریده است برای فروش به
بازرگانان ایرانی میسپارد.
در ایران هیچکس جز وزیر مخصوص که از جانب
شاه تعیین شده است، اجازه معامله با تجار بزرگ خارجی را ندارد. هرگاه که
اجناسی تازه وارد ایران شود نخست انواع آن را از نظر شاه میگذرانند تا
اگر پسندید خریداری کند، وگرنه در اختیار دیگران گذارد.